پاییزِ امسال به خیر و خوشی رفت خونشون
آذرِ آشناییمون به انتها رسید
کاسه دلتنگی منم از دوریِ رویِ مثلِ بهارت لبریزِ لبریزِ لبریزِ
زمستون با بهمن و اسفندش داره میاد
یادمه از بچگی برف شب یلدا رو دوست داشتم اما امشب از برف خبری نیست که نیست
به جاش یه عالمه یاد تو داره میباره
از زمین و هوا از در و دیوار هر لحظه و هر ثانیه دل منم به همین گرمه
امیدوارم خونه مامانبزرگت اینا بهت خوش بگذره
جای منم کنج دلِ بلورت خالی کن
زیبایِ بی چون و چرایِ من، نیمه یِ دیگرم، تمامِ عشق و باورم یلدا و زمستونت مبارک